ازکفن فروشی تا تولد فارسی عقیم کرماشانی دورهی قاجارها توام با دایر شدن رسمی مصیبت بار برای کرماشان شد وآن انتقال اجساد مردگان به کربلا و نجف بود.این رسم غلط علاوه بر پیامدهای بهداشتی برای دیار کرماشان سرآغاز انعقاد یک نطفهی حرام وبعدها تولد یک مولودی نامشروع بنام فارسی کرماشانی !!!!شد.
بعد از این بود که کسب وکار در این شهر رونق گرفت و رفته رفته از اصفهان تا اراک وقم عده ای دستفروش و به قول کوردها چرچی کرماشان رو برای کسب وکار مناسب دیدند و بدین سامان کوچ کردند.از کفن فروش تا قاطرچی .
فارسی کرماشانی کم کم در بین این جماعت رایج شد و مردم کورد بخاطرمهمان نوازی بی جهت غریبه شدند وآنان صاحب خانه.گویش فارسی و نوپای عهد قجری با آمیختگی کلمات کوردی.چیزی شبیه شبهای برره
کودک سر راهی قصهی تراژدیک ما (فارسی کرماشانی)در لابلای کوچه پس کوچه های بزرگترین شهر کوردنشین جهان،قدکشید ورشد کرد وکرماشان بی توجه به رشد این ولد نامشروع به خاطر موقعیت ژئوپلوتیک گذشته اش به عنوان دروازهی تعامل وتجارت با عثمانیها و نیز راه ارتباطی اصلی با شهرهای زیارتی عراق ،به مرکزیت غرب کشور تبدیل شد،وتجارت پر رونق محصولات کشاورزی،وصنایع دستی تولید مردم کرماشان،ودرآمد خدمات رسانی به کاروانهای زیارتی ،تجارتی،مجال پرداختن به عرصهی فرهنگ وحفظ هویت ملی را از کوردهای این سامان گرفت.اینک فارسی کرماشانی در پستوی بازار وقهوه خانهها وبساط گرم معرکه گیرهای خیابانی سرپناهی برای خود پیدا کرد..
اما همچنان بی هویت بود
اواخر سلسلە ننگین قاجار مصادف شد با جنگ جهانی اول واین رخداد،دخالتهای هولناک قدرتهای بزرگ در ایران رو به دنبال داشت وملتهای ساکن ایران وبخصوص ساکنان مناطق غرب ،خسارتهای سنگینی دیدند.قحطی،بیماریهای واگیردار،ونا امنی همه جا را فرا گرفت و هزاران کورد جان باختند.استقرار سلسله پهلوی وتشکیل دولت مدرن ملی با محوریت قوم فارس واعتلا ورسمیت زبان فارسی توسط رضاشاه،با جدیت پی ریزی وپیگیری شد.دیگر ملتهای ساکن ایران از جمله کوردها سرکوب شدند .زبان و فرهنگشان تحقیر شد .بسیاری از نخبگان کورد،لور،ترک،بلوچ...که سالها در تمنای تشکیل دولت مقتدر ومدرن بودند به نوکری پان فارسی رضاخانی درآمدند.
ازکفن فروشی تا تولد فارسی عقیم کرماشانی
زوله کرماشان(فارسی کرماشانی ) در این ایام صاحب شناسنامه شد
کودک نا مشروع(فارسی کرماشانی)رخت ولباسی نو برتن نمود وشخصیتی دست وپا کرد ،آموزش زبان فارسی در مدارس جدید فراگیر شد.دیگر از حاکمیت هشتصدساله ادبی کوردی گورانی خبری نبود.رفته رفته برخی از ساکنان کرماشان درب خانه های خود را به روی ذوله کوچه وخیابان گرد،اما خوش رنگ ولعاب ،باز کردند.به قول گفتنی ،نشست وبرخاست با این ولدزنا دیروزی وصاحب شناسنامهی امروزی کلاس داشت.کودک سر راهی دیگر در محدودهی "در طویلهی قشون"پاتوق نداشت،بلکه دست در دست دختران زیباروی شهرم ،در "تاق وسان"قدم میزد.اما همچنان کرماشان بزرگترین شهر کوردنشین جهان بود....
دوران حاکمیت رضاشاه وتلاش او برای سرکوب و زدودن فرهنگ وزبان ملیتهای ساکن ایران ضربه ای سنگین بر کرماشان وارد نمود.طوری که دهه بیست و فضای نسبتا باز آن سالها فرصتی برای کوردها ،تورکها،عربها،بلوچها...بود که مطالبات فرهنگی خود را طرح وپیگیری نمایند؛اما بنا بر دلائلی که در بخشهای قبل ذکر شد و نیز همگرایی مذهبی(شیعه)کرماشانیان با ساکنان مناطق مرکزی ایران که در آن سالها مذهب عمده ساکنان شهر را شامل میشد،موجب آن گردید که کرماشان عمدتا به یک دنباله رو برای احزاب وجریانات مرکز نشین تبدیل شود؛احزابی که کمترین دغدغه وبرنامه ای برای پیگیری حقوق فرهنگی کوردها که در راس آن آموزش به زبان کوردی در منطقه بود،نداشتند.رفقای کمونیست و دو آتشه های مصدقی و پان ایرانیستهای فارس محور، بخشهای مختلف کشور از جمله شهر بی دفاع کرماشان را به عنوان تتمهای از کویر بزرگ وبی آب و علف مرکزی مینگریستند.
و اما زوله (فارسی کرماشانی )این روزها سینما میرود ،به کافه ها سر میکشد،کلاه شاپو بر سر نهاده وکراوات بسته ودر ادارات دولتی جولان میدهد.در صف نانوایی ،گود زور خانه،چاله میدان،بازار،کوچه و خیابان،عرض اندام میکند.اما زوله خبر ندارد که رقیبی برایش پیدا شده که در آینده عرصه را بر او تنگ خواهد کرد و آن رقیب، آموزش فراگیر فارسی رسمی در
مدارس بود
پهلوی دوم ،دیکتاتوری خود را پس از 28مرداد32تحکیم بخشیده وسیاست مدرنیزاسیون پدر را ادامه داد.افزایش درآمدهای نفتی ،دستگاه فرهنگی را توسعه داد؛رسانههای صوتی،تصویری ومکتوب افزایش یافت و همه اینها در خدمت پادشاهی باستان گرایی بود که تمام ملتهای ساکن ایران را در خدمت ونوکری تمدن پارس!!می دید.آموزش زبان فارسی به دورافتادهترین نقاط ایران راه پیدا کرد .اکنون کرماشان نخورده مست ونزده می رقصید.دیگر کسی از گذشتهی کودک نامشروع و سرراهی چیزی نمی پرسید واز والدینش سراغی نمیگرفت.رفیق تازه میدان دارش (فارسی رسمی)مثل زوله هر جایی نمی رود وهر چیزی را مثل زوله بلغور نمی کند.گویی قرار است اتفاقات آینده جور دیگری رقم بخورد.
اما رادیو کرماشان به لطف حضور بزرگان هنرمند کوردزبان وهنر بی بدیل،کوردی را سوار امواج رادیویی به اطراف می فرستد.
اینجا همچنان بزرگترین شهر کوردنشین جهان است
همانطور که اشاره شد پهلوی دوم در تحقیر وسرکوب ملتهای ساکن ایران راه پدر را پیش گرفت و جشنهای 2500ساله ،برای بازتولید امپراطوری پارس بنیاد نهاده شد ودر این راه از هیچ غلو و دروغ پردازی برای برآوردن هرچه بیشتر پارس وکوبیدن وتحقیر غیرپارس کوتاهی نکردند.از طنز تلخ روزگار،قلم فروشی وحراج شرف در میان نخبگان غیر فارس برای ساختن وپرداختن مالیخولیای پهلوی دوم به یک مسابقه تبدیل شد و خائنی چون کوروش هخامنشی تا عرش اعلا بالا رفت و مقامی خداگونه یافت.در کرماشان نیز نخبگان کورد ،دوشادوش مهاجران ناسپاس ،کمر به نوکری دستگاه فرهنگی دربار بستند.و اما زوله...گوشه وکنار شهر را به رفیق جوان خود (فارسی رسمی)نشان می دهد،اما خود همچنان یکه تاز میدان است،در محفل شاعران اظهارفضل می کند و مست وپاتیل در چاله میدان عربده می کشد،دختران شهر از شمسی خانم تا خاتون چەو قەشەنگ،خاطرخواه زوله هستند.
اما همچنان اینجا کرماشان است ،پایتخت فرهنگی تمدن کهن ماد وبزرگترین شهر کورد نشین جهان
نسلی از نخبگان قومی مرکزگرا توسط نظام پهلوی پرورش یافتند که همانند زنبورهای عسل شیرهی فرهنگهای بومی را برای ارتزاق فرهنگ غالب مکیدند،در عرصهی تاریخ همهی راهها به تخت جمشید ختم میشد و افسانههای هخامنش نقطهی هزیمت مورخان شد و زمینهی ادبیات هزاران واژه از کوردی،بلوچی،گیلکی و...بی سروصدا وبدون رعایت امانت جایگزین واژگان عربی شد.مهاجران ناسپاس غارتگران چیره دست فرهنگ کورد شدند وبا شرمی تمام در سکوت خفت بار وحتی همراهی نخبگان بومی دست به کار تحریف تاریخ و پیشینهی کرماشان زدند وسخن از کوردان پارسی گوی!!!!!!برسرزبانها انداختند واینکه کرماشان از عهد باستان به زبان پارسی سخن گفتهاند و حتی موجودیت قوم ماد وتشکیل دولت کوردی توسط دیاکو را افسانه نامیدند.حالا روند آسمیله شدن مردمان شهر شتاب گرفته و کودک حرام زاده (فارسی کرماشانی)و رفیق ژیگولش (فارسی رسمی)میخ خود را کوبیده اند.
اما کرماشان همچنان بزرگترین شهر کوردنشین جهان است
پیروزی انقلاب 57 که با مشارکت گستردهی خلقهای ایران همراه بوده ونویدبخش حقوق سیاسی و فرهنگ برای آنها بود،علیرغم نواقص متعدد در متن قانون اساسی،اما در اصل پانزدهم آن به صورت نسبی زبان و فرهنگهای غیر فارس به رسمیت شناخته شد ولی تحولات شتابناک سالهای نخست انقلاب وشعله ور شدن آتش جنگ،در عمل تحقق حقوق غیر فارسها در حوزهی زبان و فرهنگ،مانند بسیاری حقوق دیگر به فراموشی سپرده شده وتاکنون نیز معطل مانده است.دههی شصت ،فعالیتهای رسانه های دولتی دامنهی چندانی نداشت ،اما گفتمان ایدئولوژیک حکومت اسلامی برهمه جا سایه افکنده بود و سیاست فرهنگی فارس وفارسی محور در سطحی نازلتر همچنان پیگیری شد و لکهی ننگ دیگری بر دامن کرماشان نشست وآن فرآگیرشدن اسمی منحوس بنام باختران به جای کرماشان بود ،نامی مقدس و باشکوه که ریشهی آن به کارامایشن(کارامای یعنی امت +ئەشیەن یعنی ژیان)به واژهی پلید یعنی باختران داد.گرچه حجم گستردهی جمعیت آوارهی جنگی از شهرهای قصرشیرین ،سرپل ذهاب،وگیلانغرب،بار دیگر فضای کورده واری در کرماشان تقویت شد اما صدای عربده کشی زولهی بی سروپا(فارسی کرماشانی)در کوچه وخیابان شهر همچنان بلند بود و رفیق ژیگولش (فارسی رسمی)حالا باظاهری متشرع در ادارات وتریبونهای رسمی جا خوش کرده بود.چپی های حکومتی دههی شصت که بعدها به اصلاح طلب تغییررنگ دادند با شدت تمام مدافع نام باختران بودند،پس از پایان جنگ وشکل گیری مجلس چهارم چهره ای جدید وکاریزماتیک پا میدان گذاشت که فضای کرماشان وارد حال وهوای دیگری شد،اسماعیل ططری
سالهای پایان جنگ،کرماشان شاهد ظهور چهره ای جدید بنام اسماعیل ططری بود،شباهت او به رهبران انقلابی چپ مارکسیست ،همانند کاسترو و سابقهی او در مدیریت جنگهای نامنظم ،توجه همگان را به سوی خود جلب کرد.ططری لباس کوردی پوشید ودر تریبونهای تبلیغاتی برای ورود به مجلس ،با صراحت بر هویت کوردی تاکید و برای تودههای حاشیه نشین کرماشان که اکثریت مطلق جمعیت را تشکیل می دادند به زبان کوردی سخنرانی کرد واشعار حماسی کوردی خواند.طولی نکشید که هزاران جوان کورد که علاوه بر حقوق اقتصادی واجتماعی،هویت فرهنگی و ملی شان لگدمال شده بود به حمایت از او برخواستند. مهاجران ناسپاس و حتی هواداران بی هویت زوله(فارسی کرماشانی)به تخریب و دشمنی با او برخواستند ،او را بیسواد وفاقد صلاحیت خواندند،اما با پشتوانه مردم کورد،ائم از لک و کلهر وجاف وسنجابی وکلیایی و زنگنه...به عنوان نفر اول به مجلس راه یافت.سخنرانی حماسی او در حمایت از طرح پیشنهادی خود مبنی بر بازگشت نام کرماشان،در اذهان ثبت است.علیرغم مخالفت سرسختانه مهاجران ناسپاس با تغییر نام باختران به کرماشان،که مدیریت عمدهی استان را در کنترل خود داشتند،لکهی ننگ باختران برای همیشه از دامن شهر پاک شد.کرماشان زخمی از ناملایمات سلسلههای پادشاهی ایران بار دیگر جان گرفت.دههی هفتاد شمسی ،سالهای تاریک زوله بود،چرا که دیگر احترام وحرمتی نداشت،اعتیاد او را آوارهی کوچه و خیابان کرد،دختران شهر دیگر به او محلی نمیگذاشتند،وبا پسر فارسی رسمی(تهرونی!!!!!!!)دوست شدند.زوله یک روز در گاراژ ترامادول و تریاک می فروخت و روز دیگر در خرابههای حاشیه شهر افیون به رگهای خود تزریق می کرد.زمستانها از بی سرپناهی دست به دزدی می زد تا روانهی زندان شود بلکه جای خوابی به دست آورد.مولود شومی که حیثیت فرهنگی وتاریخی بزرگترین شهر کوردنشین جهان را لکه دار کرد،حالا در فلاکت وپستی به سر می برد
پس از پایان جنگ دولت مرکزی به توسعهی رسانههای صوتی وتصویری پرداخت،کانالهای رادیویی وتلویزیونی و دامنهی نفوذ آن به دورافتاده ترین نقاط کشور رسید.فرهنگ های غیرفارس نه تنها سهمی ازاین گسترش نداشتند بلکه به مراتب شرایط سخت تر وهجمههای نرم برضد آنها شدت بیشتری گرفت اما پیشرفت تکنولوژی در جهان ،گسترش فناوری ماهواره،دریچه ای جدید به روی کوردها گشود.کانالهای کوردی در اروپا واقلیم کوردستان عراق هرچند به شکل غیرحرفهای شروع به فعالیت کردند اما نویدبخش فصل تازهای از تولید برنامههای فرهنگی به زبان کوردی بود گرچه عمدهی برنامههای پخش شده از این ماهوارهها با گویش اکثریت ساکنان کرماشان همخوانی نداشت،اما هرچه بود کوردی بود وبرجان ودل مردمان این سامان نشست و محبوبیت این رسانه نوپا عرصه را بر رسانههای حکومتی به شدت تنگ کرد،طوری که سالها بعد جنگ همه جانبهای دربعد نرم افزاری وسخت افزاری ازسوی حاکمیت با این رقیب نوپا شکل گرفت.
واما زوله(فارسی کرماشانی) که روزگاری پدرانش اورا سوار برقاطرهای بارکش خود به دیار شیرین و فرهاد آورده وشرح داستان درقسمتهای گذشته ذکر شد،فلاکت ونکبتی اش دراین سالها به مضحکهای برای غریبههایی تبدیل شد که پس از سالهای جنگ وبرقراری نسبی امنیت به کرماشان آمدند.واژههای من درآوردی وصرف افعال عجق وجق ،مایه سرگرمی طنز وتمسخر والبته تعجب تازه واردهایی بود که کرماشان را قلب کوردستان میپنداشتند.یک روز پیرمردی تویسرکانی بنام قاسم کپک که سالهای زیادی در محدودهی بازارشهر با چرخ حمالی بار جابجا می کرد وازاین راه روزگار می گذراند در میان حلقههای از مسافران نوروزی وهمشهریان درقبال دریافت مبلغی پول به یاد جوانیهایش ونوستالژی روزهای حرمت ورونق زوله(فارسی کرماشانی)عربده می کشید:نفس کیش!!!کیه بیاد جلو تا دینشه بذارم توی لووتش
کرماشان شهر دیرین و تاریخی کوردها :
400سال پیش مالک شهر کرماشان یک کورد زنگنه بوده واین نشان میده که چیزی به اسم فارس کرماشانی خواستگاه بومی نداشته و در ان زمان ساکنان شهر همه کورد بوده اند چون ساختار اداره شهر ایلی بوده و حکام و مالکان هم از ایلات بزرگ بودن علی بالی بیک زنگنه مالک بزرگ کرماشان بود این که ملک کرماشان ملک شخصی و خریداری شده علی بالی بیک زنگنه بوده البته نویسنده عباسنامه، کرماشان را تیول زنگنه معرفی میکند در این که علی بالیخان زنگنه دارای روستاهای متعدد در غرب ایران بود تردیدی نیست، چنانچه نویسنده خلاصه السیر اشاره به یکی از آنها به نام سرخآباد دارد.به سال 1049قمری/منابع کرماشان باستان از آغاز تا آخر سده سیزدهم ق، ص۳۰ـ۱۲۹.
محمدطاهر وحید قزوینی، عباسنامه، ابراهیم دهگان (تصحیح) کتابفروشی داودی اراک، ۱۳۲۹، ص۱۸۲.
م. اصفهانی، 86
*****************
کرماشان شهر دیرین و تاریخی کوردها :
بعد از اسلام به پادشاهان بومی امیر می گفتند و بعد از حمله ی مغول خان و ایلخان نامیده شده اند
در سال ۱۰۵۵ق شهر خواف در خراسان به اقطاع دوستعلیخان زنگنه داده شددر سال ۱۰۵۷ق دوستعلیخان از زمره امرایی بود که در محاصره قندهار شرکت داشتنددر سال ۱۰۵۸ق حکومت ولایت گرمسیر با توابع و ملحقات و مضافات به دوستعلیخان حاکم ایل زنگنه که در این وقت تیولدار ولایت خواف و باخرز خراسان بود داده شد. از سال ۱۶۵۳م۱۰۶۴/ق به بعد شیخعلیخان زنگنه، خان ایل کلهر و تیولدار سنقر و کرماشان شد.این نشان میده که 362 سال پیش حاکم شهر کرماشان یک کورد زنگنه از ایل زنگنه بوده و ساختار بومی شهر نیز در نتیجه ایلی عشایری اداره میشده و چیزی به اسم فارس کرماشانی در این زمان وجود نداشته و قدرت در دست کورد های این دیار بوده است . چون حاکم و مردم کورد بودند در نتیجه تنها زبان موجود بین مردم بومی شهرکرماشان زبان کوردی خواهد بود .حال سوال اینه چرا بعضی از مهاجرین فارس و ترک خود را اصیل و بومی کرماشان میدانند و احساس مالکیت به این سرزمین کوردی دارندومردم بومی کورد این شهر را دهاتی و مهاجر خطاب میکنند براستی در 362 سال پیش این عده کجا بودند و به چه زبانی و باچه کسانی تکلم میکردند.
منابع نک: همان، ص۴۲۲
M.Rody;admimtrative...Ibid. p.۸۰
و. شاملو، همان، ج، ص۲۹۲
همان، ص۳۵۱
*****************
کرماشان شهر دیرین و تاریخی کوردها :
تا240 سال پیس هنوز حاکمان کرماشان زنگنه های کورد بودند و کرماشان ایلی و عشیره ای اداره میشد چون زنگنه ها میخواستند به حکومت مرکزی دست پیدا کنند سیاست های ضد کوردی حکام فارس ها بر علیه کورد ها وارد دوره جدیدی از نضج ونمو خود شد وفارسی کرماشانی واکنشی بود بر علیه قدرت زنگنه های کورد. اسیمیلاسیون ابتدایی وذوب فرهنگی ملت کورد در کرماشان استارتش زده شداین در حالیست که تا این زمان چیزی به اسم فارس کرماشانی وجود نداشته و قدرت در دست کورد های این دیار بوده است . چون حاکم و مردم کورد بودند در نتیجه تنها زبان موجود بین مردم بومی شهرکرماشان زبان کوردی خواهد بود .حال سوال اینه چرا بعضی از مهاجرین فارس و ترک خود را اصیل و بومی کرماشان میدانند و احساس مالکیت به این سرزمین کوردی دارندومردم بومی کورد این شهر را دهاتی و مهاجر خطاب میکنند براستی در 240 سال پیش این عده کجا بودند و به چه زبانی و باچه کسانی تکلم میکردند
در عصر زندیه کرمانشاه با وجود حکمران مقتدر خود الله قلی خان زنگنه اگر چه دورانی کوتاه توام با آرامش را از سر گذراند اما با مطرح شدن الله قلی خان به عنوان یکی از مدعیان قدرت و تلاش وی برای دستیابی به تاج و تخت سلطنت بعد از مرگ کریم خان، بار دیگر این شهر به وادی جنگ و ستیز مبدل گشت. درطول تاریخ موارد بسیاری نیز از حمله حکام اردلان به کرمانشاه ذکرگردیده است.
از زمان روی کار آمدن محمدعلی خان زند (۱۱۹۳ هـ . ق) فرزند کریم خان ، که پس از مدتی کوتاه
صادق خان (۱۱۹۳-۱۱۹۵ هـ . ق ) به سلطنت رسید، گرماشان به سبب پشتیبانی الله قلی خان
از علی مرادخان زند هم چنان مستقل از امر و نهی آنان و در قلمرو علی مرادخانمحسوب می شد ،
چون جعفر خان قصد پیوستن به علی مرادخان کرد، الله قلی خان مأمور استقبال گردید که گلشن
مراد می نویسد : ( کل امرای درگاه و قاطبه ی مخصوصان محفل فلک اشتباه و جمهور سرکردگان
و سر خیلان سپاه نصرت همراه که معظم آنها مثل: رکن الدوله الله قلی خان زنگنه و ... بودند به
استقبال نواب سپهر رکاب استظهار الدوله ] محمد جعفر خان زند [ شتابند و از هنگامی که در خدمت
آن جناب عز ملاقات یابند الی ورود به اردوی همایون لحظه ای در عرض راه عنان از وادی عزم
و احترام حضرتش بر نتابند . )
و به هنگام تسلط صادق خان (۱۱۹۳-۱۱۹۵ هـ . ق) که علی مراد خان در پی جلوگیری از او برآمد و
رفتار تو را با ابولفتح خان دستاویز قرار داد ، الله قلی خان زنگنه و سواره و لشکریان کرماشان در
محاصره و فتح اصفهان و شیراز نقش عمده داشتند، چنانکه ابوالحسن غفاری آورده است: در سال
۱۹۱۵ هنگام جلوس محمد صادق خان؛ رکن الدوله الله قلی خان زنگنه در برابر تقی خان خان جانب
کوه را قرارگاه سپاه نصرت پژو ساخت ]و به طرفداری علی مرادخان بر علیه محمد صادق خان قیام نمود
عاقبت صادق خان با دو پسر بزرگش در ربیع الاول ۱۱۹۶ در فتح شیراز به قتل رسیدند، و علی مراد خان
برای بار دوم (۱۱۹۶-۱۱۹۹ هـ . ق) به یاری الله قلی خان زنگنه بر اریکه سلطنت تکیه زد .منابع کتاب شهریاران کورد/ سلطانی، محمد علی - جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان: ایلات و طوایف کرمانشاهان- تهران - ۱۳۸۱
*********************
کرماشان و لرستان شهر دیرین و تاریخی کوردها :
تا 173 سال پیش درکرماشان هیچ کس نمیتوانست فارسی صحبت کندو تا 159 سال پیش لرها خود را قدیمی ترین قوم کوردی میدانستنددر این زمانها اولین حرکت ژینوساید سفید ونسل کشی فرهنگی کرماشان و لرستان از طرف حکومت مرکزی خورده شددر واکنشی به اقتدار گرایی کوردهای لک وزنگنه وگلهور و لرکه در پی تصاحب حکومت مرکزی بودند. نحبگان حکومتی قجرکه با پایان تحصیلاتشان از اروپابرگشته بودن و با پیاده کردن برنامه مدرن ذوب فرهنگی مردم بومی بامحوریت نابودی زبان کوردی وجایگزینی ان با فارسی که بدون شک هسته اولیه نابودی فرهنگ مردم بومی کورد خواهد بود شروع به خنثی کردن اراده مردمانی کردن که گزنفون سردار یونانی دوهزارو اندی سال پیش انهارا انسان هایی فوق بشری خواندبودمحمد علی میرزا دولتشاه مهاجر ضد کورد (متولد: ۱۵ دی ۱۱۶۷ خورشیدی (۷ ربیعالثانی ۱۲۰۳ قمری یا ۴ ژانویه ۱۷۸۹ میلادی) در مازندران – درگذشته: ۳۰ آبان ۱۲۰۰ شمسی (۲۶ صفر ۱۲۳۷ قمری یا ۲۱ نوامبر ۱۸۲۱) در مداین) خاندان دولتشاهی میباشد.وی در قصبهٔ نوا در مازندران به دنیا آمد. پدرش فتحعلی شاه قاجار و مادرش زیباچهر خانم، سی وسومین همسر وی، از اهالی گرجستان بود.دولتشاه اولین پسر فتحعلی شاه قاجار و هفت ماه از عباس میرزا نایب السلطنه بزرگتر بود ولی چون مادرش از ایل قاجار نبود، نمیتوانست جانشین شاه باشد.دولتشاه در سال ۱۲۱۲ حاکم فارس، سال ۱۲۱۴ حاکم قزوین و گیلان، سال ۱۲۱۹ حاکم خوزستان و لرستان و در سال ۱۲۲۱ حاکم کرماشان بودهاست.
دولتشاه مهاجر ضد کورد به واسطهٔ قدرتش، والیان سرحدات عراقین را انتخاب میکرد و همین امر یکی از عوامل بروز درگیری بین دو کشور میشد. درگیریهای متعدد دولتشاه و حاکمان عثمانی از ۱۲۲۱ تا ۱۲۳۶، بهرغم پیروزی و برتری محمدعلی میرزا، به خواهش سلطان عثمانی و با وساطت علمایی چون شیخ جعفر نجفی، شیخ محمدنجفی و آقا احمد کرماشانی خاتمه یافت.
در ۱۲۳۱ دولتشاه مهاجر ضد کوردبه نواحی لرستان و خوزستان نظم داد و اسدخان بختیاری را مطیع کرد. در ۱۲۳۵ شروع به اختلاف انداختن بین کوردهای لرو لکو کلهور وجاف در شرق وجنوب کوردستان کردبا این برنامه که لر ها اصولا کورد نیستند .دولتشاه مهاجر ضد کورددر آخرین درگیری خود با عثمانی پس از جنگ با محمد پاشا، حاکم شهر زور، هنگامی که از سلیمانیه به طرف بغداد میرفت، بیمار شد و در ۲۶ صفر ۱۲۳۷ در ایوان مداین (طاق کسری) درگذشت.
پس از مرگ دولتشاه مهاجر ضد کورد، پسر بزرگ وی، محمدحسین میرزا حشمتالدوله، حاکم کرماشان شد. در ۱۱۲۳ از شیخ احمد احسایی خواست مدتی در کرماشان بماند. شیخاحمد تا زمان مرگ دولتشاه مهاجر ضد کورد از او مقرری دریافت میکرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر