جنگ داخلی و بحران سوریه این روزها وارد ششمین سال خود میشود. این بحران که با اعتراضات مردم و متاثر از تحولات سیاسی خاورمیانه شکل گرفت، طولی نکشید که به جنگی مسلحانه تبدیل شد. اینک با دخالت کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ مانند آمریکا و روسیه، از این بحران بهعنوان یک جنگ منطقهای و یا حتی جهانی یاد میشود.
ایران تا قبل از شروع اعتراضات مردمی در سوریه، تحولات دیگر کشورهای منطقه مانند مصر و لیبی را «بیداری اسلامی» میخواند. اما اعتراضات در سوریه، یکدفعه از سوی رهبر جمهوری اسلامی «توطئه دشمنان» تلقی شد. این موضع، نشان از اهمیت استراتژیک سوریه برای ایران داشت. از آن زمان تا چندی پیش حضور نیروهای نظامی ایران در این کشور و کشته شدن آنها در عملیات رزمی پنهان میشد اما در تازهترین خبرها محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران صراحتاً گفت، سناریوی تجزیه عراق و سوریه را بر هم میزنیم.
چرا سرنوشت سوریه و عراق و ابقای دولتهای مرکزی و حفظ مرزهای موجود عراق و سوریه تا این حد برای ایران دارای اهمیت است؟ در حال حاضر اداره قسمتهایی از عراق و سوریه پرآشوب در دست کردهاست. آیا اظهارات فرمانده سپاه پاسداران تهدیدی علیه آنان محسوب میشود؟
نگرانی از همگرایی کردها یا هلال شیعی؟
محمدعلی توفیقی
محمدعلی توفیقی تحلیلگر مسائل سیاسی کردستان در پیوند با سخنان فرمانده سپاه پاسداران میگوید: «اظهارات آقای جعفری البته تهدید مستقیمی علیه کردها نیست چون کردها تنها بخشی از علت تجزیه احتمالی سوریه و عراق هستند. زیرا قبل و بیش از کردها، سنیهای عراق و تا حدودی سوریه از سیاستهای تبعیضآمیز و فرقهگرایانه شیعههای این کشورها ناراضی شدند. بسیاری از تحلیلگران علت اصلی پیدایش هیولای داعش را سیاستهای سرکوبگرانه مالکی، نخست وزیر وقت عراق علیه سنیها میدانند که از حمایتهای گسترده ایران نیز برخوردار بود. پس از آن بود که بحران سوریه زمینههای رشد و گسترش سریع این گروه افراط گرای اسلامی را فراهم کرد.»
از نگاه این تحلیلگر سیاسی، نگرانی ایران از تجزیه احتمالی عراق یا سوریه تنها محدود به تاثیر شدید این تحولات بر کردهای ایران و همگرایی آنها به سمت کردستان بزرگ نیست، بلکه بیشتر ناشی از کاهش وسعت جغرافیایی و ژئوپلیتیک واحدهایی است که روزی قرار بود بخشی از هلال شیعی به رهبری ایران باشند.
محمد علی جعفری، ۳۰ دی در سخنرانی آغازین همایش «غزه؛ نماد مقاومت» ضمن اشاره به سناریوی تجزیه عراق و سوریه آن را «یک طرح کاملاً صهیونیستی و آمریکایی» خواند.
عمر شیخموس
عمر شیخ موس کارشناس مسائل سیاسی کردستان میگوید: «پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، این نخستین باری است که ایران چنین جایگاه و نفوذی در عراق و سوریه به دست آورده است. به همین خاطر تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا نفوذ خود را در این مناطق حفظ کند. اما تاریخ نشان داده است تقریباً هیچ دولتی نمیتواند از طریق فشار راه استقلال دیگر ملتها را بگیرد که خواهان این پروسه هستند.» او به نمونه دهههای گذشته مانند کشورهای تحت حاکمیت یوگسلاوی و شوروی سابق اشاره میکند که علیرغم موانع بالاخره به استقلال دست یافتند.
این کارشناس مسائل سیاسی میگوید اینگونه اظهارات از سوی دولتهای مرکزی تازگی ندارند و میافزاید: «در سال ۱۹۹۱ که منطقه پرواز ممنوع در کردستان عراق ایجاد شد، ایران هر شش ماه یک بار با کشورهای ترکیه و سوریه نشست و جلساتی برگزار میکرد تا منطقه کردستان از عراق جدا نشود و نتواند حکومت محلی خود را تشکیل دهد. اما در واقع اینطور نشد و نتوانستند از این پروسه جلوگیری کنند.»
حفظ دولتهای مرکزی
در طول چند سال گذشته تلاشها برای ایجاد آتشبس در سوریه و پایان دادن به ناآرامیها بینتیجه مانده است. قرار است روز ۲۵ ژانویه مذاکرات صلح در ژنو برگزار شود. هرچند امکان تعویق این مذاکرات به گفته استفان دی میستورا، نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه، وجود دارد. همچنین جورج صبرا یکی از نمایندگان اصلی اپوزیسیون سوریه شرط شرکت در مذاکرات صلح را توقف بمباران روسیه و پایان دادن به محاصره مناطق غیرنظامی از طرف نیروهای دولتی عنوان کرده است.
عمر شیخ موس درباره حفظ حکومتهای مرکزی دو کشور میگوید: «در حال حاضر تلاشی از سوی جامعه جهانی و سازمان ملل در جریان است که این دو حکومت مرکزی را حفظ کنند. زیرا زمانی آمریکا به عراق و افغانستان حمله کرد و هر دو حکومت صدام و طالبان سقوط کردند. پس از آن، مردمان این مناطق نه تنها به دوستان غرب تبدیل نشدند، بلکه علیه آنان هم رفتار کردند. به این خاطر چنین قصدی دیده نمیشود که آمریکا و غرب هم فرزندان خود را در این جنگها به کشتن دهند و هم میلیاردها دلار هزینه کنند و بعد حکومتی روی کار آید که علیه خودشان باشد.»
محمدعلی توقیقی معتقد است: «فقیهان حاکم بر ایران خود را پرچمدار تشکیل تمدن نوین اسلامی میدانند که پس از انقلاب طلیعههای پیدایش آن بروز پیداکرده است. در همین راستا جمهوری اسلامی، عمق استراتژیک خود را بسیار فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران تعریف کرده است. واقعیت آن است که عراق پس از سقوط صدام و خروج نیروهای آمریکایی بهدلیل ترکیب جمعیتی با اکثریت شیعه، قرابت فرهنگی و همچنین بهواسطه وجود حوزه علمیه نجف و اماکن مقدس برای شیعیان تبدیل به متحد استراتژیک ایران شده است. رژیم سوریه نیز که از دیرباز (حتی در زمان جنگ ایران و عراق) ارتباطات استراتژیکی با ایران داشته و دارد و عملاً در شرایط موجود بقای خود را مدیون حمایتهای ایران است.»
ایران در منطقه تنها مانده است
در چند ماه گذشته با تشدید بحرانهای سوریه و عراق، برخی رسانههای داخلی ایران اخباری مبنی بر «رشد قدرت منطقهای ایران» منتشر کردند. محمدعلی توفیقی در پیوند با این موضوع میگوید: «علیرغم تبلیغات گستردهای که این روزها رسانههای جمهوری اسلامی مبنی بر تبدیل شدن ایران به یک ابرقدرت منطقهای دارند میتوان گفت که جمهوری اسلامی در منطقه کاملا ًتنها مانده است. زیرا از یک سو بدلیل سیاستهای فرقهگرایانه، عمده کشورهای اسلامی نگاه مثبتی به فعالیتهای آن بهدلیل تلاش برای توسعه و گسترش انقلاب اسلامی (یا ولایت مطلقه فقیه) ندارند و از سوی دیگر ایران با به رسمیت نشناختن اسرائیل و تلاش برای نابودی آن، عملاً بر آتش اختلاف و دشمنی در منطقه میدمد. بنابراین جمهوری إسلامی ناچار است که برای حفظ تعادل قوا در منطقه و تقویت حس ابرقدرتی متحدانی مانند عراق و سوریه را به هر قیمتی که شده است (حتی تحمیل هزینههای گزاف بر مردم ایران) حفظ نماید.»
پرونده ویژه زمانه: جنگ در منطقه و مسئولیت ایران در بحران سوریه
به باور عمر شیخ موس، جدا از عراق و سوریه، نفوذ و دخالت ایران در یمن، لبنان و افغانستان موضوعی است که در آینده برای این کشور بحرانزا میشود. به گفته او «هیچ دولتی برای مدتی طولانی قادر نیست در چند جبهه به جنگ تداوم بخشد و کمکهای لجستکی و نظامی به این کشورها برساند بدون اینکه بحران دامن خودش را نگیرد.»
این استاد علوم سیاسی در سوئد میگوید: «طبق نظریههای موجود در علوم سیاسی هر کشوری با مشکلات داخلی فراوانی روبرو باشد، در صدد ایجاد مشکلات با کشورهای همسایه و دیگر کشورها خواهد بود تا به نوعی همبستگی بین مردم در داخل کشور ایجاد کند. من فکر میکنم اگر اختلافات جمهوری اسلامی با جامعه جهانی حل شود، ایران کم کم دچار بحران بزرگی خواهد شد. چون مردم ایران و نیروهای دمکراسیخواه و جنبشهای اجتماعی بار دیگر به جنب و جوش خواهند افتاد. چون دیگر اختلافات خارجی وجود ندارد و دیگر حکومت ایران نمیتواند به دلیل مشکلات خارجی عطف مردم را به سوی خود جلب کند و ساکت بمانند. به این خاطر تصور میکنم مردم ایران بار دیگر در داخل به شیوههای مختلف نسبت به نقض حقوقشان اعتراض خواهند کرد.»