من امروز کودکی هستم بی نام و نشان ، کە بە جرم ایزدی بودن چنین زندگی را وداع گفتم .
دیروز در قارنا بودم و در آتش سوختم بە جرم سنی بودن.
پریروز نیز در بدر و جەسان و خانقین من را قتل عام کردند کردن بە جرم شیعە بودن.
در حلبجە بە جرم غیر عرب بودن من را با گاز خردل کور و خفە کردند مادرم میگفتم شب است اما این شب پایانی نداشت .
در درسیم بە جرم علوی بودن، من را را قبل از تولد، از شکم مادرم بیرون آوردند و من را در فرات انداختند.
در داقوق و گەرمیان من را یارسان نامیدند تا بە جرم مجوسی بودن ، زندە بە گور شوم ...
آری این تاریخ معاصر ماست کە برای سرپوشی بر خواست ملی و کرد بودنمان چنین بهانە تراشیدند تا مانع از تکامل ملتی شوند کە بنای خود را بر احقاق حقوقش گذاشتە است ، و در برابر فاشیزمی قیام کردەاست کە اساس منافع خود را بر سرکوب دیگران و و سلطە بر خاک کردستان بنا نهادە است و مراد خود در نامرادی ما جستجو میکند. خواستگاە کنش آنها نە درتعین سرنوشت انسانهاست، بلکە استعلای آنها مرزهای قلابیی است کە جای خداوند را گرفتە است و کودکان کرد هم بالقوە این استعلای کذب را بە مخاطرە می اندازند ، چرا کە فهمیدەاند کە قطار آزادی خواهی کردستان تا رسیدن بە مقصد خود باز نخواهد ایستاد و این کودکان لاجرم در گفتمان تاریخی نیاکان خود باز تولید میشوند اما با آوای دیگر و سنتزی کە روح انتقادی آنتی تز آن بودە است، تاریخی کە سوپر استارهای آن سر بردار خود را، بە سر فرود آوردن ترجیح دادند.
اگر چە تمامیت خواهان با همەی توان سیستماتیک خود سعی میکنند کە کرد را در حاشیە نگە دارند و خواست آنهارا تقلیل دهند، اما امر واقع چیزی دیگری را بە جهانیان ارائە می دهد ، و آن هم این است مطالبات حق طلبانە جنبش آزادیخواە کرد خود را در لابلای ادبیاتی عظیم و نغمەهای موسیقی خود را جاوادن کردە است، کوردلان از این حقیقت بی اطلاعند، کە این خواست تحکیم پیدا کردە است مادران کرد هم سترون نیستند این هدف هم سوخت و سوز ندارد، بنیاد مبارزات و فرهنگ مقاومت کردستان چنان محکم است،کە آمادەی بناکردن کاخ بلند و باشکوە واحد سیاسی نوینی است کە نەتنها بزرگترین ملت بی دولت جهان صاحب حق این امر سیاسی میکند،بلکە موجب تحکیم آشتی در خاورمیانە پر تلاطم و تراژیک است.
مرگ کودک کرد ایزدی نە سوژەای برای مظلوم نماییست بلکە رمز مقاومت ملتماست کە کە آزادی را دوست دارند و از زیر دستی بیزارند و از هزینە دادن برای آزادی نمی هراسند ، علیە ستمگران یاخی هستند و رام نمیشوند تا از آنها استفادە ابزاری شود ، قتل عام ، زندان، بمباران و ترور نمی تواند روح آزادی خواهی را مهار و تأدیب کند، بلکە آزادیخوهی و مقاومت، راه تعیین قرار سیاسی خویش است همان اصلی کە مرز میان انسان کنشگر و دیگر موجودات است، و ملت هم اوج اجتماعات بشری است و اصلیترین سازەی جوامع در جهان است. و تفاوتش با دیگر جوامع بدەوی این است کە ملتها با ارگانیزاسیون مدرن و پویا ، توانایی اقشار مختلف را برای فائق آمدن بر مشکلات را بسیج میکند، کە البتە این پروسە بدون دمکراسی و حقوق بشر راهی جز ناکجا آباد ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر